۱۳۸۸/۶/۱

خمار مستي

همه عمر برندارم سر از این خمار مستی
كه هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
چه حکایت از فراقت که نداشتم ولیکن
تو چو روی باز کردی در ماجرا ببستی